وقتی که...

وقتی که دیگر نبود من به بودنش نیازمند شدم ...وفتی که دیگر رفت...من به انتظار آمدنش نشستم...

وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد من او را دوست داشتم ...وقتی که او تمام کرد من شروع کردم ...      

وقتی او تمام شد من آغاز شدم و چه سخت است تنها متولد شدن...مثل زندگی کردن است...مثل تنها مردن...

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد