برو برو

همه حرفات دروغ دروغ دروغ

عشقمون رو به غروب غروب غروب

هی میاری بهونه بهونه بهونه

برو کارت تمومه تمومه تمومه

نگو با من می مونی تو داری دروغ میگی

خودتم خوب می دونی

برو برو من دیگه نمی خوامت

برو برو دیگه دوست ندارمت

جلوی آیینه بشین خودت  تنها ببین

از توی گلدون عشق هر چی گل مونده بچین

از پشیمونی بگو از دل آزاری بگو

من دیگه رفتنی ام هر چی دوست داری بگو

سی دی رو بشکن

هیشکی نگفت یه دختر تنها تو این شهر شلوغ

بین نگاه هرزه مردم سر تا پا دروغ

چه حالی داش وقتی همه آرزوهاش مرده بودن

وقتی که دستای پلید آبروش برده بودن

هیشکی نفهمید چی کشید وقتی که مرگش رو می دید

توی هجوم نعره ها هیشکی صداش رو نشنید.

 

 

بدون دروغ نیست، داره صحت  همه ماها شدیم یه مار چهارو سه خط

ما این وارث درد ماایم باعث مرگ غیرت ایرانی ها سائق سرد حرفا و بجثا رفت روی اعصاب شد کابوس بد

کم کم خواست به صدا در بیاره  ناقوس مرگ دختر ایرانی  ناموس تو ناموس من چرا کاری کردی خودش بره به پابوس مرگ چه طوری  دلمون اومد با آبروی یه دختر بازی  ما کنیم که زندگیش بشه مختل تو کنج اتاق

تکیه داده اون تنها، خدا اشک و به اون هدیه داده بود شبها  ولی حالا شب و روز چشما تشنه ی اشک  طوری که  دیگه تموم شده بود چشمه اشک.

می گفت به خدا ای خدای من فقط یه خواهش به من بگو همه این ها یه خواب ولی خواب نیست دخترک بیدار بود دخترک بازیچه ی جماعت  بیکار بود. بیمار شد از تهمت های کثیف و نابجا، ای خدا بده دختر و از دسیسه ها نجات

پس کجا رفته غیرت من و این شهر شلوغ  تموم شهر پر شده از مردم سر تا پا دروغ

بیمار شد از تهمت های کثیف و نابجا ای خدا بده دختر و از دسیسه ها نجات تا به حال همچین بلایی سرت نیومده که اگه بیاد میگی بلا از این بدتر اومده؟!

ولی کدوم ما جامون رو گذاشتیم جاش که ببینیم چی می کشه ما هم بسوزیم پاش کاش ،یاس، میمرد همچین روزی نبود که غیرت بمیره به دست یه خنجر عمود خنجر به دست یک بود ما هم همکارشیم که توی جهنم ما هم بااون  هم بالشیم

خطاب به اون پسر چقدر میتونی کثیف باشی کاری که تو کردی بدتر بود از اسید پاشی

تو که خود رو حاضری بکشی باسه حسین

تو که محرم ها سیاه می پوشی باسه حسین

باسه این گفتم که دین نیست باشی آزاد مرد

نه باسه یه سی دی کثیف کنی بازار و گرم

اون دختر زحمت ها کشید تا به شهرتی رسید

باسه لذت بردن از اسمش یه مهلتی بدی

گفتی صحبتی جدید نوبت همین با سرعتی عجیب چه تهمتی زدی

پس کجا رفته غیرت من و این شهر شلوغ  تموم شهر پر شده از مردم سر تا پا دروغ

الکی تبصره نزن خودت رو تبرئه کنی تو عقل داشتی خودت رهبر خودی

ولی دونسته خودت  رفتی عقب گناه پس بشین تو منتظر غضب خدا

ولی نه ماهی رو هر وقت که  از آب بگیری تازست و بدون که راه برای برگشت باز هست

باید راه بست، به تبلیغ بیشتر و سعی کردن برای تبدیل خویشتن به انسان واقعی با همه صفات با انصاف و واقع بین حاضر واسه ی دفاع

میگم به اونایی که واسه باقی حرف تشنن شک نکن تو همین حالا سی دی رو بشکن