پرسون پرسون

پرسون پرسون لرزون لرزون اومدم در خونتون
ترسون ترسون یواش یواش اومدم در خونتون

یک شاخه گل در دستم سرراهت بنشستم
از پنجره منو دیدی همچون گلها خندیدی
آه به خدا وای نگهم از خاطرم نرود
آه به خدا وای نگهم از خاطرم نرود

گفتم آره گفتم به خدا قهر گناهه
دل منتظره چشم به راهه

ای من به فدات ، ناز مکن تو
با چشم سیات ناز مکن تو

این دو روزه دنیا ، بین خواب و رویا گذرونه

با هم آشتی کنیم ، که بهار دوباره ، گل فشونه

نظرات 2 + ارسال نظر
فرزاد یکشنبه 10 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 01:38 ق.ظ http://delshodehgan.blogsky.com

سلام
خیلی جالب بود
فکر کنم این شعر رو یکی خونده؟نه؟
ولی هر چی فکر می کنم یادم نمی یادکجا شنیدم

موفق باشید

شبنمکده یکشنبه 10 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 10:50 ق.ظ http://www.abaei.persianblog.ir

عالی بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد