-
منتخب ساز آرزوها
شنبه 29 اسفندماه سال 1383 21:57
منتخب ساز آرزوها در سالی که گذشت آرزو دارم از تو می نویسم تمام آرزوی من بهش بگو گریه فرشته ها یک نفر هست
-
قصر صدف
جمعه 21 اسفندماه سال 1383 04:37
تو بیا تا بر قراره دنیا منو تو به عشق هم بنازیم مثل ماهی توی آب دریا واسه هم قصر صدف بسازیم پشت ابرا برسه صدای خنده ما بره بازم بالاتر نزدیک ستاره ها تو غممون جون بگیره آرزوهاااا به من امید میده حرفای شیرینت گرمی اون بوسه های آتشینت نمی خوام از گونه هات بریزه اشکی رو شیار گونه های نازنینت دوست دارم زنگ صدات رنگ خوش...
-
دو کبوتر
شنبه 15 اسفندماه سال 1383 15:55
روزی من وتو ای جان ، همچون کبوترها سرنهادیم با هم ، در بستر پرها پرگشاده همره مرغان خوش آواز گه به کوهستان و گه به صحرا در پرواز جلوه زندگی را در چشم هم میدیدیم چون به شب میرسیدیم ، کنار هم میآرمیدیم تا نسیمی میوزید ، آشیانه می لرزید ما زبیم جان خود ، بر سر هم پر میکشیدیم اکنون از هم رو گردانیم ، نه من نه تو...
-
با شما
پنجشنبه 13 اسفندماه سال 1383 13:43
با شما ! با شما ! با شما ! با شما ! خیلی وقته که می خوام حرف بزنم با شما ! قفل این سکوتو یکبار بشکنم با شما ! اما بس که عاشق دل من با شما خیلی سخته واسه من حرف زدن با شما ! از کجا شروع کنم با این همه گفتنی نمی خوام زود بشکنه این فرصت شکستنی آخه می دونی چیه , خدای من چطور بگم وقتی چشمام تو چشم شما می افته آب میشم یه...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 11 اسفندماه سال 1383 15:04
با سلام خدمت دوستان عزیز ساز آرزوها و آرزوهای بزرگ خوب این وبلاگ جایی هست برای شما دوستان تا اشعار و آرزوهای خود را بنویسید این شما هستید که با نوشتن آرزوها و شعرهای خود از ما پشتیبانی و به بقای آن کمک می کنید اشعار و آرزوهای خود را در تابلوی گفتمان و در صورت نبود تابلو در قسمت نظرات بنویسید ساز آرزوها و آرزوهای بزرگ...
-
عزیزترین
سهشنبه 11 اسفندماه سال 1383 13:55
اونی که از نگاش آتیش میریزه برای من عزیزترین عزیز عاشق عشقم کرده ریزه ریزه ناز و ادا از اون چشاش میریزه عزیزترین عزیزم عاشق حال و روزم همنفس و دلسوزم آس دل نسوزم با این که خواب از چشمام پرٌنده ریشه هام رو یکی یکی سوزنده خودش میگه بین من و اون عزیز راهی بجز یکی شدن نمونده عزیزترین عزیزم عاشق حال و روزم همنفس و دلسوزم...
-
یار گلم
یکشنبه 9 اسفندماه سال 1383 18:39
یار گلم ستاره ی قشنگ من گوشه نشین بی صدا دامن آفتاب رو بگیر از دل شب بیرون بیا یار در خشان گلم گل عروس اسمون تو حجره نیلی شب بی نور و بی غزل نمون یار گلم ستاره خورشید نشون تیره نشو شعله بزن روشن بمون از چشم تاریک نترس وقتی میاد راه بزنه چاله سیاه سر راهت بکنه کمون مهتاب رو بگیر بشین رو اوج شب من با تیر آفتاب چشات عقاب...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 9 اسفندماه سال 1383 10:18
امروز مطلب خواستی ندارم.به منتخب ماه بهمن و دی یه سری بزنید+وبلاگ آرزهای بزرگ وقتی آدم دلش میگیره انگار که تمام غصه های دنیا تو دلش جمع شده. فکر کنم بهترین دارو برای این درد گریه ست. نظر شما چیه
-
بسه بسه بس
شنبه 8 اسفندماه سال 1383 11:29
امشب شب رسیدنه نقشه ها کشیدنه تو رو میدزدمت شبونه با چشمات بازی حرفات من شدم دیوونه امشب شب بوسیدنه ناز تو رو خریدنه حال و هوای عاشقونه با لب هات گرمی دستات من شدم دیوونه دیگه دیوونم بسه ، بسه بس با تو میمونم بسه ، بسه بس تویی تو جونم چشاتو دیدمو چشامو بستم رو همه کس امشب شب رسیدنه نقشه ها کشیدنه تو رو میدزدمت شبونه...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 7 اسفندماه سال 1383 20:35
دوستان عزیز منتظر اشعارو مخصوصا آرزوهای قشنگ شما هستم تا بانام خود شما در صفحه اصلی قرار بدهم . برای دیدن آرزوهای خود به وبلاگ آرزوهای بزرگ بروید لطفا ارزوها و اشعار خود را در تابلوی گفتمان آخر صفحه و یا به آیدی من بفرستید. با تشکر درویش
-
چه خوش میگذره امشب
جمعه 7 اسفندماه سال 1383 20:28
زوده برای رفتن یه ذره بیشتر بمون نرو نرو اگه بری جات خالیه بمون بمون یک شب جنجالیه دعا کن نره امشب دل عاشق تره امشب چه خوش میگذره امشب چه خوش میگذره خوش میگذره خوش میگذره امشب تازه سر شبه باز امشب شب عاشقاس تا به سپیده ی صبح بزن و بکوبی بر پاس عزیز من مهربون تو که دیگه نیستی مهمون زوده برای رفتن یه ذره بیشتر بمون دعا...
-
راز عشق
چهارشنبه 5 اسفندماه سال 1383 07:37
راز عشق در این است که به دیگری لذت ببخشی ، و لی عشق را برای لذت نخواهی .زیرا عشق حقیقی هوا و هوس نیست . هر چه نفس قوی تر باشد ، تقاضاهایش بیشتر می شود و هر چه تقاضا های نفس قوی تر باشد ، خودپرستی را در تو بیشتر و بیشتر تقویت میکند . عشق چهره واقعی خود را در ملایمت و مهربانی آشکار میکند ، نه در لذت جویی
-
بردی از یادم
جمعه 23 بهمنماه سال 1383 03:12
بردی از یادم ، دادی بر بادم ، با یادت شادم دل به تو دادم ، در دام افتادم ، از غم آزادم دل به تو دادم فتادم به غم ای گل بر اشک خونینم مخند سوزم از سوز نگاهت هنوز چشم من باشد به راهت هنوز چه شد آن همه پیمان که از آن لب خندان ، که شنیدم و هرگز خبری نشد از آن کی آیی به برم ، ای شمع سحرم در بزمم نفسی، بنشین تاج سرم خواه از...
-
والنتاین بر همگی مبارک
پنجشنبه 22 بهمنماه سال 1383 02:48
-
پرستش
دوشنبه 19 بهمنماه سال 1383 10:35
آرزو اگه تا دیروز قسمتی از وجودم بودی اگه تا دیروز فقط دوستت داشتم و عاشقت بودم حالا از امروز تمام وجود منی حالا از امروز به جای دوست داشتن و عاشق بودن حالا می پرستمت
-
بهش بگو
دوشنبه 19 بهمنماه سال 1383 09:59
بهش بگو بهارم سبزی سبزه زارم بهش بگو تنها شدم سکه ی بی بها شدم بهش بگو دوسش دارم قلبم دستش می زارم تو رو به خدا اگه دیدیش بهش بگو دوسش دارم عزیزم عزیزم من هنوزم دوست دارم عزیزم عزیزم اسمت و فریاد می زنم تو که این چشم پر از خون دیدی توکه این نگاه افسون دیدی تو که این یار پریشون دیدی تو که این درد بی درمون دیدی تو که...
-
عشق من
دوشنبه 19 بهمنماه سال 1383 09:32
عشق من تموم آرزوی من چی میشه یک بار نگاه کن تو چشمام آخه چشمام میتونن بهت بگن که من از تو جزء تو چیزی نمی خوام
-
خیال تو
یکشنبه 18 بهمنماه سال 1383 10:47
خودت نیستی، خیالت پیش روم دوباره دیدن تو آرزوم جدا از عطر گرم اون نفسهات برام زندگی کردن حروم اگه روزی دلت با من نباشه خدا میدونه که کارم تموم
-
عزیز جون من
شنبه 17 بهمنماه سال 1383 13:56
یک خط نوشتم یه کتاب حرفِ توش این جون ناقابلو می زارم روش عشقی که گفتم نکنی فراموش شعله این عشق , با تو نمیشه خاموش توعزیزِ جونِ منی , یار مهربونِ منی شیشه عمر منو یه وقت نخوای بشکنی تاج سرِمایی شیرن ادایی چه با وفائی هدیه ی خدائی!!!!
-
لالایی آرزو
شنبه 17 بهمنماه سال 1383 02:04
هر شب با لالایی آرزو خوابم می بره اگه لالایی نگه خوابم نمیبره شبهایی که نیست تا برام لالایی بگه جای اینکه بخوابم گریه میکنم میدونید چرا؟ چون یه دنیا دلتنگش میشم چون صدای آرزو که به من امید زندگی میده گرمی نفساش که به من گرمی زندگی میده نورچشماش باعث میشه من زندگی رو قشنگ ببینم صدای خندهاش باعث میشه همیشه شاد باشم ،غم...
-
آرزوهای رنگی
شنبه 17 بهمنماه سال 1383 01:38
همه ی آرزوهای رنگیمو، میذارم تو صندوق چوبی کوچیکت و...نه!...درشو قفل نمیکنم، می خوام بعضی وقتا دزدکی از لای درش بزنن بیرون و دور سرم چرخ بخورن!
-
وقتی نیستی
جمعه 16 بهمنماه سال 1383 15:59
وقتی نیستی خونمون بامن غریبی می کنه دل اگه میگه صبورم خود فریبی می کنه وقتی نیستی گل هستی خشک و بی رنگ می شه نمی دونی چقدر دلم برات تنگ می شه وقتی نیستی روز برام هفته میشه هفته برام سال میشه نفسم به یاد تو یکی یکی آه میشه
-
دلم تنگ
جمعه 16 بهمنماه سال 1383 13:23
داره برف می باره آسمونم دلش مثل من گرفته اونم دلش برای آرزوهاش تنگ شده و داره می باره منم دلم برای آرزوم تنگ شده. چشمای منم دوست داره مثل آسمون بباره بباره شاید کمی آروم بشه.واقعا دور بودن از آرزو خیلی سخت سخت دلم تنگ دلم تنگ دست خودم نیست شماچی دلتون برای آرزوهاتون تنگ نشده
-
تقدیم به آرزوی عزیزم
چهارشنبه 14 بهمنماه سال 1383 03:53
-
خوشگله
چهارشنبه 14 بهمنماه سال 1383 03:13
داغ داغ تن تو تب می کنه پیرهن تو چقدر حسودی می کنم به اون گل دامن تو ای کاش که پیرهنت بودم نشسته بر تنت بودم خدا به دادم می رسید من گل دامنت بودم بین تموم دخترا دلم به دامت افتاد عاشق شدم آی خوشگله قرعه به نامت افتاد مثل گل یاس میمونه پوست سفید تن تو دست و پام گم میکنم می کشتم دیدن تو چه قشنگ خط سرمه ی چشات زیر سایه ی...
-
گریه نکن
چهارشنبه 14 بهمنماه سال 1383 02:44
قسمت میدم،پشت سر من، من مسافر گریه نکن بیشتر از جونم من دوست دارم این دم آخر گریه نکن می برم با خود من کوله بار خاطره ها رو گریه نکن می خوام ببینی با لب خندون صبح فردا رو گریه نکن بر می گردم با یه دنیا جلوه های عاشقانه گریه نکن بر می گردم که بخونم در وصف تو باز ترانه گریه نکن توی دنیا تو رو دارم برای من همین بسه گریه...
-
کدام روز میرسی
چهارشنبه 14 بهمنماه سال 1383 02:28
برای چشمون تو سبد سبد دعا کنم پرنده های شوق را به آسمان رها کنم امید آسمانیم دلیل زندگانیم کدام روز میرسی که جان خود فدا کنم
-
آرزو
سهشنبه 13 بهمنماه سال 1383 21:58
من گم کرده ای داشتم برای پیدا کردن آن به کوچه پس کوچه های مغزم رجوع کردم... جاده های خمیده و نوشته های روی دیوار مرا برای یافتن گم کرده ام امیدوارتر می کرد... به دو راهی رسیدم به دوراهی زندگی و عشق ...عشق را ترجیح دادم و وارد شدم چون می توان با عشق زندگی را ساخت... وارد کوچه شدم ... در آخر کوچه دری را دیدم که با رنگ...
-
شکر خدا
سهشنبه 13 بهمنماه سال 1383 12:45
قربون میرم اون خدا رو خدا رو لطفش به هم میرسونه دلارو حل می کنه ره به رو مشکلا رو شکرت خدایا گذشته دیگه گذشته این فتنه ها بازی سرنوشت شکرت خدایا که حالا بهشت کاشونه ی ما گذشته ها گذشت بیا که بگیم شکر خدا که به هم رسوند دل ما رو شکرت خدایا اگه یه روز این آسمون با من و تو شد نامهربون نمونده امروز از غم نشون شکرت خدایا...
-
آزاده
سهشنبه 13 بهمنماه سال 1383 02:36
آزاده من..... تو نیستی که ببینی چگونه عطر تو در عمق لحظه ها جاریست ..... چگونه عکس تو در برق شیشه ها پیداست... چگونه جای تو در جان زندگی سبز است.... تو نیستی که ببینی دل رمیده من به جز تو یاد همه چیز را رها کرده است.... در این غروب غمگین در این رواق نیاز پرنده کوچک و غمگین ... ستاره بیمارست ....