دلم تنگ

داره برف می باره آسمونم دلش مثل من گرفته

اونم دلش برای آرزوهاش تنگ شده و داره می باره

منم دلم برای آرزوم تنگ شده. چشمای منم دوست داره مثل آسمون بباره

بباره شاید کمی آروم بشه.واقعا دور بودن از آرزو خیلی سخت سخت

دلم تنگ دلم تنگ دست خودم نیست

شماچی دلتون برای آرزوهاتون تنگ نشده

خوشگله

 داغ داغ تن تو تب می کنه پیرهن تو چقدر حسودی می کنم به اون گل دامن تو
ای کاش که پیرهنت بودم نشسته بر تنت بودم خدا به دادم می رسید
من گل دامنت بودم
بین تموم دخترا دلم به دامت افتاد عاشق شدم آی خوشگله  قرعه به نامت افتاد
مثل گل یاس میمونه پوست سفید تن تو دست و پام  گم میکنم می کشتم دیدن تو
چه قشنگ خط سرمه ی چشات زیر سایه ی کمون ابروهات
چی می شدسرمه ی چشمات می شدم می نشستم توی گونه ی نگات
وقتی خنده می شینه روی لبات شیرینی شیرین تر از نقل و نبات
می میرم برای خنده های تو
بیا نشکون دلی رو که می میره برات


گریه نکن

قسمت میدم،پشت سر من، من مسافر گریه نکن

بیشتر از جونم من دوست دارم این دم آخر گریه نکن

می برم با خود من کوله بار خاطره ها رو گریه نکن

می خوام ببینی با لب خندون صبح فردا رو گریه نکن

بر می گردم با یه دنیا جلوه های عاشقانه گریه نکن

بر می گردم که بخونم در وصف تو باز ترانه گریه نکن

توی دنیا تو رو دارم برای من همین بسه گریه نکن

خوب ترین، بهترین اون که با من همسفر گریه نکن


کدام روز میرسی

برای چشمون تو سبد سبد دعا کنم
پرنده های شوق را به آسمان رها کنم
امید آسمانیم دلیل زندگانیم
 کدام روز میرسی که جان خود فدا کنم

آرزو

من گم کرده ای داشتم برای پیدا کردن آن به کوچه پس کوچه های مغزم رجوع کردم... جاده های خمیده و نوشته های روی دیوار مرا برای یافتن گم کرده ام امیدوارتر می کرد... به دو راهی رسیدم به دوراهی زندگی و عشق ...عشق را ترجیح دادم و وارد شدم چون می توان با عشق زندگی را ساخت... وارد کوچه شدم ... در آخر کوچه دری را دیدم که با رنگ امید رنگ آمیزی شده بود... مثل این بود که من بر تمام آرزوهایم دست یافته بودم و آن روز روز من بود. بر خدا توکل کردم و در را زدم ... دختری بی نام در را باز کرد ... آری من گم کرده ام را پیدا کردم..من او را آرزو نامیدمش ... شما هر چه دوست داری بنامیدش

شکر خدا

قربون میرم اون خدا رو خدا رو لطفش به هم میرسونه دلارو حل می کنه ره به رو مشکلا رو
شکرت خدایا
گذشته دیگه گذشته این فتنه ها بازی سرنوشت شکرت خدایا که حالا بهشت
کاشونه ی ما
گذشته ها گذشت بیا که بگیم شکر خدا که به هم رسوند دل ما رو
شکرت خدایا
اگه یه روز این آسمون با من و تو شد نامهربون نمونده امروز از غم نشون
شکرت خدایا
لالالالالالالالا لالالالالالالالا