تو میتونی!!!!

وقتی جای خنده غم می شینه روی لبام    تشنه ی نوازشم خسته از خستگیام

   وقتی که دستای من گرمی دستی می خواد وقتی یه لحظه خوشی به سراغم نمی یاد

        تو میتونی غمام خاک کنی    گونه های خسیم و پاک کنی

       تو میتونی دلم و شاد کنی     منو از درد و غم آزاد کنی

تو همیشه عاشق   تو همیشه عاشقی   تویی که مسبب لذت دقایقی

         به تن مرده من تو میتونی جون بدی    به رگای خشک من قطره قطره خون بدی

  وقتی که شب میرسه آسمون سیاه میشه      غم و غصه تو دلم قد یک دنیا میشه

    وقتی که دستی تو خونمون در میزنه      دلم من پشت دیوار از خوشی پر پر میزنه

      تو میتونی غمام خاک کنی      گونه های خسیم و پاک کنی

        تو میتونی دلم و شاد کنی     منو از درد و غم آزاد کنی

 

 

نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:15 ق.ظ http://www.wall.blogsky.com

سلام
شعر زیبایی بود...

شخص ثالث پنج‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:36 ق.ظ http://shakhse-sales.blogsky.com

سلام
بذار مثلا ادای بلدا رو در بیارم. به نظر میاد استعدادشو داری. خوبم بلدی قافیه بسازی. ولی فکر کنم یه خورده باید روو وزن کار کنی.
به هرحال موفق باشی.

امیر شنبه 26 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:11 ق.ظ http://amir59.blogsky.com

سلام
چه عجب اما قشنگ بود

چه عجب یا چه عجیب؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد