هر شب با لالایی آرزو خوابم می بره
اگه لالایی نگه خوابم نمیبره
شبهایی که نیست تا برام لالایی بگه
جای اینکه بخوابم گریه میکنم
میدونید چرا؟
چون یه دنیا دلتنگش میشم
چون صدای آرزو که به من امید زندگی میده
گرمی نفساش که به من گرمی زندگی میده
نورچشماش باعث میشه من زندگی رو قشنگ ببینم
صدای خندهاش باعث میشه همیشه شاد باشم ،غم دنیا رو فراموش کنم
وقتی لالایی میگه خوابهای رنگی زیبا میبینم
انقدر مهربون که به خاطر من بیدار میمونه تا من خوابم ببره
وجود آرزو یعنی زندگی عشق شادی امید و روشنایی
خدا کنه همه یه آرزو داشته باشن تا براشون لالایی بگه
در یک شب سرد زمستانی که برف تمام زشتی های این زندگی را زیر سپیدی خود پنهان کرده و دلم برای آرزوم تنگ شده بود نوشتم..