آزاده

آزاده من..... تو نیستی که ببینی چگونه عطر تو در عمق لحظه ها جاریست ..... چگونه عکس تو در برق شیشه ها پیداست... چگونه جای تو در جان زندگی سبز است.... تو نیستی که ببینی دل رمیده من به جز تو یاد همه چیز را رها کرده است.... در این غروب غمگین در این رواق نیاز پرنده کوچک و غمگین ... ستاره بیمارست ....